پیروزی و پایان اعتصاب غذای دانشجویان اصفهان
Labels: اخبار 0 commentsبیانیه دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب دانشگاه های ایران خطاب به دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب اصفهان
Labels: بیانیه 0 commentsامسال برگزاری مراسم روز دانشجو در اصفهان همراه و همسو با دیگر تجمعات اعتراضی در تهران، شیراز، تبریز، مشهد، کرمانشاه و ... از اتحاد شکوهمند دانشجویان حول پرچم آزادی و برابری خبر داد. صدای اعتراض شما به بازداشت گسترده چهل تن از دانشجویان در تهران و دیگر شهرهای کشور موج عظیم سرکوب و خفقان را شکست و به استبداد این پیام را داد که صدای آزادی، صدای برابری به هزار زبان در سخن است.
به خوبی می دانیم که شما حرکت عاجزانه ی مسئولین دانشگاه یعنی احضار گسترده به کمیته انضباطی در پاسخ به تجمع را با اقدامی شجاعانه و پایداری ستایش برانگیز خود بی اثر نهاده اید. هفت روز مقاومت و اعتصاب غذا، نگاه همدلانه دانشجویان و مردم آزادی خواه جهان را به سوی شما جلب کرد. اعتراض و حمایت قریب هفتصد تن از دانشجویان دانشگاه اصفهان، حمایت های بین المللی، عقب نشینی مسئولین دانشگاه و لغو احضاریه ها، نشان از موفقیت ِ مقاومت قهرمانانه ی شما یاران دارد. ادامه اعتصاب غذا تا زمان ِ دستیابی به تمامی مطالبات به حق شما، ما را بر آن می دارد تا ستایش همراه با نگرانی خود را ابراز داریم.
ما دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب دانشگاه های سراسر ایران، ضمن تبریک به مقاومت و پایداری تان، از شما تقاضا داریم تا برای حفظ سلامتی و جان خویش، که گرانمایه ترین و عزیزترین داشته های جنبش دانشجویی است، به اعتصاب غذا پایان دهید. بی شک اعتراض و مبارزه ی ما تا آزادی تمامی دانشجویان و دستیابی به مطالبات صنفی و برحق دانشجویی شما عزیزان ادامه خواهد یافت و این اتحادی است نوید بخش برای برکندن ریشه های استبداد و فضای پادگانی از دانشگاه.
زنده باد آزادی، زنده باد برابری
پیام پشتیبانی "جان هالووی" به دانشجویان در بند ایرانی
Labels: حمایت 0 commentsسرکوب و زندانی کردن آنهایی که برای یک دنیای بهتر و دیگری می جنگند، چیزیست که در تمام جهان انجام می شود. اما جهان نباید جای چنین وحشیانه و احمقانه باشد. باید از آن دنیای دیگری ساخت، یک دنیای "حرمت " ، دنیایی که در آن مابتوانیم به عنوان انسان با یکدیگر مرتبط شویم .
این افتخارایست برای من، که پیام پشتیبانی خودم را از مکزیک به دانشجویان ایرانی که به دلیل مبارزه برای خلق یک دنیای دیگر وبهتر به زندان افتاده اند، بفرستم .
۲۸ دسامبر۲۰۰۷پوابگو – جان هالووی
آرش پاکزاد هنوز در بند است
Labels: اخبار 0 commentsاز ۸ نفر دانشجوی بازداشت شده در دانشگاه مازندران، آرش پاکزاد هنوز در بند است و بقیه با سپردن وثیقه و تا زمان اعلام زمان برگزاری دادگاه آزاد شده اند. لازم به ذکر است که رفیق حامد محمدی پس از ۲۳ روز بازداشت تحت بدترین شرایط چندی پیش آزاد شده و پس از آن رفقای دیگر هم آزاد شده اند اما از وضعیت آرش پاکزاد هنوز هیچ اطلاعی در دست نیست.تا آزادی آخرین دانشجوی در بند آرام نخواهیم نشست...
خاکسپاری شهیدان این بار در دانشگاه بهشتی
Labels: اخبار 0 commentsبه خاک سپاری شهدا در دانشگاه شریف با واکنش گسترده دانشجویان مواجه شد اما نیروهای انصار حزب الله و گروه های فشار با هجوم به دانشگاه موفق شدند علیرغم اعتراض گسترده دانشجویان به این مسئله پیکر شهدا را در دانشگاه به خاک بسپارند.
چند ماه پیش نیز چند شهید گمنام در دانشگاه اصفهان به خاک سپرده شد. طبق آن چه در خبرها آمده طی هفته های آینده قرار است ۳ شهید نیز در دانشگاه شهید بهشتی به خاک سپرده شوند.
به گزارش خبرنامه امیرکبیر مسئول بسیج دانشگاه شهید بهشتی با اعلام این خبر گفت: در مراسم خاکسپاری این سه شهید گمنام که در ماه محرم انجام خواهد شد، مسئولان وزارت علوم، نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها، بسیج، مسئولان دانشگاه و اعضای تشکلهای دانشجویی دانشگاه شهید بهشتی حضور خواهند داشت.این عضو بسیج اعلام زمان دقیق خاکسپاری شهدا در دانشگاه را به هفته آینده موکول کرد. خانیزاد در پایان گفت: این شهدا در محل یادواره شهدا در کنار مقبره امامزادهای که در دانشگاه شهید بهشتی مدفون است، به خاک سپرده خواهند شد.
اعلام حمایت کارگران ایران خودرو از فراخوان برای آزادی دانشجویان دربند
Labels: حمایت 0 commentsدانشجویان زندانی را آزاد کنید
دوستان و همکاران گرامی
روز13آدر ماه قبل از فرارسیدن روز دانشجو دانشچویان تهران که قرار گذاشته بودند روز دانشجورا در روز 13 آذر برگزار کنند با یورش نیروهای امنیتی مواجهه شده و دهها نفر از دانشجویان این فرزندان عزیز ما دستگیر و روانه زندانها شدند.و دهها نفر از دانشجویان تحت تعقیب قرار گرفته و آواره شدند.
ولی این حرکت نیروهای امنیتی نتوانست مانع از برگزاری روز دانشجو شود لذا دانشجویان در سراسر ایران متحد ومتشکل تجمعات خود را به منظور دست یابی به حقوق اولیه ای چون حق داشتن تشکل دانشجویی و در دفاع از دانشجویان در بند وبا شعار دانشگاه پادگان نیست و ما جنگ نمی خواهیم برگزار کرده ودر مقابل برخورد غیر قانونی مسئولان امنیتی سکوت نکردند و در اولین گام با برگزاری مراسم پر شکوه به مسئولان دانشگاه هشدار دادند که این سرکوب ها مانع از ادامه ی اعتراضات آنان نخواهد شد و خواستار آزادی دانشجویان بازداشتی و زندانیان سیاسی شدند.
دوستان وهمکاران گرامی
بیش ازسه هفته از بازداشت غیر انسانی جمعی از فعالان دانشجویی می گذرد. تاکنون سیاست سانسورخبری،تهدید وارعاب ،بسیاری از خانواده های این دانشجویان را از وضعیت عزیزانشان بی خبر نگاه داشته وآنها را دچار بیم وهراسی مضاعف نموده.این گونه برخوردها بامنتقدین ازهرصنف وطبقه وبه ویژه دانشجویان-دانشجویانی که به خوداگاهی رسیده ودرد مردم دردشان است- و خواست کارگران خواست شان است.
مگر جرم دانشجویان چیست ؟
آنها آزادی بیان می خواهند .دانشجویان دانشگاه را بدون دژبان می خواهند آنها می گویند دانشگاه جای تحصیل و جای رشد آگاهی است دانشگاه پادگان نیست.
آیا این جرم است دانشچو می گوید با تهدید وبا سرکوب و فشار نمی شود درس خواند دانشجو تشکل خودش را می خواهد دانشجو دلش می خواهد ازاد باشد و بتواند با دور هم جمع شدند برای ساختن دنیای بهتر تلاش کند دانشجو نشریه خودش را می خواهد او دلش می خواهد آزادانه بنویسد آنچه را که می داند و می بیند
دانشجویان این فرزندان ما از زندگی ما و از درد ما آگاهنند. آنها می بیند پدرانشان چطوری در اتاقهای اجاره ای با قیمتهای سرسام آور کمرشان می شکند. و یا در شهرکهای بدون امکانات اولیه زندگی می کنند دانشجویان از ما بهتر مشکل گرانی و تورم را احساس می کنند چون دانشجو هر وقت از ما پول می خواهد از ما امکانات می خواهد از ما کامپیوتر می خواهد وفقط یک جواب می شنود ندارم.
آری همکار عزیز دانشجو همچون ما همه این مشکلات را با گوشت و استخوان احساس می کند و برای همین نمی تواند سکوت کند.دانشچو پر شدن جیب وارد کنندگان موبایل را می بیند چطوری توانستند با یک تعرفه یک شبه ملیاردها پول را از چنگ این جوانان در بیارند.دانشجو مافیای سلطان شکر را می شناسد.
دانشجو بیکار شدند هزاران کارگر نیشکر و نساجی را می بیند.
دانشجو می بیند چطوری پدرش امنیت شغلی ندارد هر روز برای یک پیمانکار کار می کند .دانشجو قرار دادی بودن ما کارگران را بهتر از ما درک می کند. دانشجو می بیند پدرش با 180 هزار تومان حقوق آنهم دائمی نیست چطوری زندگی کند.
دانشجو می بیند وقتی که پدرش فریاد اعتراض سر می زند دستگیر می کنند و روانه زندان می کنند.دانشجو می بیند چطوری کاگران اعتصابی ایران خودرو و شرکت واحد را از کار اخراج کردند بدون اینکه ریالی به آنها بدهند دانشجو نمی تواند پدر خودش را تنها بگذرد و می داند پدرش بدون دانشچو آگاه هرگز به زندگی بهتر دست نخواهد یافت.
برای همین خواست ما کارگران خواست دانشجو می شود
در حالیکه دانشجو فریاد عدالت طلبی می زند دولت مدعی عدالت به جای توجه به خواستهای محرومان جامعه به جای حل مشکل گرانی به جای حل مشکل مسکن و مشکل شهریه دانشگاهها راه زندان را به دانشجویان نشان می دهد به آنها حمله می کند از خوابگاهها بیرون می کشد وبه مخوفترین زندان یعنی اوین می فرستد.
به گمان اینک با خاموش کردن صدای دانشجو دیگر کسی فریاد آزادی سر نخواهد داد.
ولی دیگر دانشجویان ساکت نه نشسته صدایشان را بیشتر رسا تر کرده اند و خواهند آزادی دوستان خود هستند و دراین راه می دانند به یاری پدرانشان نیاز دارند.
همکار عزیز وپدر مهربان به یاری دانشجویان بشتابیم و روز چمعه 7 دی ماه همراه و همگام با دانشجویان خواهان آزادی این فرزندان عزیز خود شویم
ماجمعی از کارگران ایران خودرو، ضمن محکوم کردن هرگونه بازداشت غیر انسانی وبرخورد غیر مدنی با هریک از آحاد جامعه، درخواست آزادی فوری تمام دانشجویان دستگیر شده و زندانیان سیاسی بخصوص دوستان کارگرمان آقایان اسانلو محمود صالحی وحکیمی گوهری و غلامی و عسگری هستیم وما از تمام دوستان کارگر و از همکاران می خواهیم صدای فریاد آزادیخواهی و عدالت خواهی زندانیان سیاسی را به گوش همه مردم برسانند
زنده باد اتحاد دانشجو و کارگر
درود بر دانشجویانجمعی از کارگران ایران خودرو
نامه سرگشاده به وزیر امور خارجه سوئد Carl Bildt در مورد دانشجویان دربند
Labels: حمایت 0 commentsاگر سوئد بخواهد روابط سیاسی خود را با ایران ادامه دهد، باید لحن تندتری بکار ببرد۔
ما خواهان آنیم که Carl Bildt دستگیری دانشجویان را محکوم کرده برای ادامه رابطه با ایران پیش شرط هائی را قائل شود۔
سوئد معمولٲ خواهان رعایت حقوق بشر می شود۔ اکنون وقت آن است که این خواست را با قاطعیت مطرح نموده، خواهان آن شود که ایران نیز کنوانسیون CEDAW را امضاء کند۔ این کنوانسیون توسط ١٨٥ عضو از١٩١ اعضای سازمان ملل متحد امضاء شده است۔
کنوانسیون نامبرده در سال ١٩٨٠ نوشته شده، خواهان از بین بردن هر گونه تبعیض علیه زنان شده است۔ در مذاکرات آغاز سده ۲٠ بین اروپای متحد و ایران، امضاء این کنوانسیون مطرح شد۔ تا زمانی که ایران کنوانسیون مذکور را امضاء نکرده و برای تبعیض گران مجازات قانونی در نظر نگیرد، سوئد و اروپای متحد نباید روابط خود با ایران را ادامه دهند۔
مردم ایران طی چند دهه اخیر یکی از ضد انسانی ترین رژیمهای تاریخ مدرن بشریت را تجربه کرده اند ۔ رژیمی با صدهزار اعدامی که روز به روز به سرکوب و خفقان شدت می بخشد۔ در این میان سرکوب وحشیانه زنان که نصف یک انسان به حساب می آیند بوضوح قابل مشاهده است۔
در حال حاضر دانشجویان در سراسر کشور ایران در حال مبارزه برای بدیهی ترین حقوق خود هستند۔ این رژیم ضد بشری می کوشد با ایجاد ترس و وحشت بین مردم هر صدای اعتراضی را به خاموشی وادارد، اما دانشجویان مصمم اند صدای آزادیخواهی و برابری طلبی خود را هر چه رسا تر به گوش جهانیان برسانند۔
شب ١٣ آذر مٲمورین امنیتی رژیم به منزل انوشه آزادبر یورش برده، او و الناز جمشیدی را با خود به مکان نامعلومی می برند۔ زمانی که برادر یکی از این دو برای باخبر شدن از مکان بازداشتشان مراجعه می کنند، او را نیز دستگیر می کنند۔ هم اکنون ۴۳ دختر و پسر دانشجوی آزادیخواه و برابری طلب در کشوری با رژیمی ضد انسانی و وحشی در انتظار آینده ای نامعلوم و خطرناک بسرمی برند۔
امروز جهانیان مسئولیت بزرگی برای جلوگیری از این اعمال وحشیانه به گردن دارند۔ در برابر آنچه که جریان دارد تٲسف خوردن ومتحیر شدن دردی را دوا نمی کند۔
باید وارد عمل شد!
این دانشجویان آشکارا در خطرتجاوز، شلاق ، شکنجه و حتی اعدام قرار دارند۔ وقت تنگ است۔
ما امضا کنندگان از وزیر امور خارجه سوئد Carl Bildt مصرانه می خواهیم که در مورد اقدامات وحشیانه رژیم ایران موضع گیری کند۔ ما خواهان آنیم که Carl Bildt سفیر ایران را فراخوانده، مراتب اعتراض دولت سوئد نسبت به عدم رعایت حقوق بشر در ایران و همچنین خواست امضای کنوانسیون CEDAW را به او گوشزد کند۔ ما خواهان آنیم که دولت سوئد هر چه سریعتر از خود واکنش نشان دهد تا رژیم ایران نتواند هیچ دانشجو و فعال سیاسی را خودسرانه و بدون دلیل قانونی در بازداشت نگه دارد۔
۱۷ دسامبر ۲۰۰۷
امضا کنندگان:
افسانه وحدت از کمپین مبارزه برای آزادی دانشجویان در ایران
Ewa Larsson - دبیر "سازمان زنان حزب محیط زیست"
Maria Hagberg - مبتکر ایجاد شبکه علیه خشونت ناموسی
Lars Vilks هنرمند
منوچهر ماسوری- دبیر کمیته بین المللی علیه اعداممهین علیپور- دبیر علیه تبعیض٬ سازمان دفاع از حقوق زن
هفتمین روز اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه اصفهان به پایان رسید
Labels: اخبار 0 comments«گفتهاند به محض خاتمه اعتصاب غذا بازداشت میشوید»
کوهیار گودرزی
رادیو زمانه
با گذشت چهار روز از اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه اصفهان، تا کنون پاسخی از سوی مسئولین دانشگاه به خواستههای آنان داده نشده است. علیرضا داوودی یکی از سخنگویان دانشجویان اعتصابکننده در مورد این اعتصاب، به زمانه چنين میگوید:
یکی از دانشجویان احضارشده به کمیته انضباطی، به این کمیته مراجعه کرد و به وی گفته شد که روز بعد برای دریافت حکمی که در غیاب وی صادر شده بود، مراجعه کنند. ایشان این مسأله را به ما اطلاع داد و ما خودمان را رساندیم و دیدیم مسئولین برخورد بدی کردند؛ سر حرف غیرقانونی خودشان ایستادند و ما مجبور شدیم که همان روز اعتصاب غذا را اعلام کنیم. و بدین ترتیب دوشنبه ساعت چهار بعد از ظهر اعتصاب شروع شد.
با سه نفر شروع کردیم و بچههای دیگر پیوستند. تعداد ۱۲ نفر بود که دو نفر به خاطر ارعاب و تهدید مسئولین و تماسهایی با خانوادهشان، مجبور به ترک اعتصاب غذا شدند. روز دوم از کمیته انضباطی که شب را در آنجا گذراندیم، به سهراه زبان در داخل دانشگاه مراجعه کردیم. صبح تا بعدازظهر آنجا بودیم که با نوشتن پلاکارد و نشستن روی زمین و انداختن پتو روی خودمان جلوی دید دانشجوها باشیم.
بعدازظهر آن روز به دلیل سرمای هوا از سهراه زبان به کمیته انضباطی مراجعه کردیم. در کمیته انضباطی بسته بود؛ قفل شده بود. در حالی که ساعت سه و نیم، وقت اداری است و باید کمیته انضباطی باز باشد. ولی ظاهراً چون میدانستند ما شب دوباره میآییم و آنجا پناه میگیریم، در را قفل کرده بودند و ما مجبور شدیم به سمت مصلای دانشگاه برویم و شب را آنجا بگذرانیم.
چهارشنبه، روز سوم اعتصاب غذا، صبح دوباره از مصلی به سهراه زبان آمدیم که به صورت خودجوش دو تا بیانیه حمایتی از سوی دانشجویان در آمده بود و دو تا بیانیه هم از سوی معتصبین. یک بیانیه با هشت امضا از سوی کل اعتصابکنندگان و یک بیانیه به امضای نماینده آنها یعنی خودم.
ساعت یک ربع به دوازده، دانشجویان غذای خودشان را نخوردند و ۴۵۰ غذا از سلف پسران تا سهراه زبان به صورت نمادین و برای همراهی با اعتصابکنندگان روی زمین چیده شد. ساعت دو و نیم، نزدیک به ۵۰ نفر با خواندن سرود «سر اومد زمستون» و «یار دبستانی من» به سمت دفتر رامشت، رییس دانشگاه اصفهان حرکت کردند که از ایشان بخواهند که به جمع دانشجویان بیاید و پاسخگو باشد.
آقای رامشت در این شرایط بحرانی تشخیص دادند که بروند مسافرت و ظاهراً رفتند شیراز. دانشجویان خواستند وارد دفتر شوند که درها را در وقت اداری قفل کرده بودند و از ورود ممانعت کردند. دانشجویان به سهراه زبان برگشتند و اعتصابکنندگان تصمیم گرفتند که شب گذشته را در خوابگاه سپری کنند.
در حال حاضر اعتصاب غذا در چه وضعیتی است؟
الان که روز چهارم است، هفت نفر باقی ماندهاند. هم اکنون دانشجویان در نمازخانه خوابگاه به سر میبرند و اعتصاب غذا ادامه دارد.
اشاره کردید که با خانوادههای دانشجویان تماس گرفته شده و آنان مورد تهدید واقع شدهاند.
دیروز تماسهای بسیار توهینآمیزی از سوی مسئولین دانشگاه با خانودهها گرفته شده و با این لحن صحبت کرده بودند که ما بچهتان را نمیتوانیم جمع کنیم و شما خودتان بیایید و جمع کنید. اگر جمع نکنید، نیروهای امنیتی از بیرون دانشگاه میریزند و میبرندش.
در صورتی که فردی که بالای ۱۸ سال سن دارد و عاقل و بالغ محسوب میشود، احتیاجی به قیم ندارد. از طرف دیگر هیچ مقام امنیتی حق ندارد دانشجو را درون دانشگاه دستگیر کند؛ آن هم به دلیل مسائل صنفی. خانواده این فرد هم بسیار ترسیده بودند. شبانه حرکت کردند؛ دیشب رسیدند اینجا و مجبورشان کردند که فرزندشان را با خودشان ببرند.
خانوادههای دیگری هم تهدید شدهاند؟
بله، یکی از خانوادهها به این صورت تهدید شدند که حکم بازداشت تمامی اعتصابکنندگان صادر شده و به محض خاتمه اعتصاب غذا بازداشت میشوند. خانواده این فرد هم به وی فشار آورند و به دلیل شرایط خاص، ما موافقت کردیم که ایشان جدا شوند.
گویا احکام تعدادی از دانشجویان از سوی کمیته انضباطی صادر شده است.
احکام کمیته انضباطی اکثراً غیابی و بدون حضور دانشجویان صادر شده است. احکام به دلیل شرکت در سه تجمع دانشجویی بوده. تجمع ۱۳ آبان که به منظور آزادی سه دانشجوی دانشگاه امیرکبیر بود؛ تجمعهای ۲۱ آبان و ۱۳ آذر هم خواستههای صنفی را دنبال میکرد؛ از جمله برگزاری انتخابات شورای صنفی و انجمن اسلامی دانشجویان.
ظاهراً هشت حکم انضباطی صادر شده که دیروز چهار حکم را تحویل دادند. دو تا از احکام علی رهنما و علیرضا داوودی محکوم به دو ترم محرومیت از تحصیل با احتساب سنوات و ارسلان صادقی و مازیار معصومی محکوم به یک ترم محرومیت شدند.احکام همگی طبق بند ج ماده چهار صادر شده و در حالی که طبق ادعای کمیته، جرم مشترک بوده، با استناد به دو بند جداگانه، بندهای ۱۰ و ۱۲ آییننامه انضباطی، احکام مختلفی صادر شده است.
نامه روشنفکران جهان به مقامات ایران
Labels: حمایت 0 commentsدر میان امضاء کنندگان این نامه، اسامی تعداد زیادی از فعالین ضد جنگ و روشنفکران آمریکایی و ایرانی چون؛ یرواند آبراهامیان، آریل دورفمن، ژانت آفاری، نوآم چامسکی، حمید دباشی، فیروزه دارابی و دیوید فریدمن دیده میشود.در بخشی از این نامه سرگشاده آمده است: ما دستگیری دانشجویانی که اوائل دسامبر( آذرماه) در اعتراض به بازداشت رهبران جنبش دانشجویی ( احسان منصوری، احمد قصابان و مجید توکلی) شجاعانه مخالفت کردند را محکوم و خواستار آزادی فوری آنان هستیم.نویسندگان این نامه همچنین با هرگونه حمله نظامی آمریکا یا کشورهای دیگر به ایران مخالف کرده و آن را موجب قربانی شدن مردم این کشور دانستهاند. آنان تاکید کردهاند: ما سیاستهای دوگانه ایالات متحده، در قبال عربستان سعودی متحد این کشور را به خاطر چشمپوشی از سرکوب حقوق شهروندی و شکنجه زندانیان – که نسبت با آنچه که در ایران اتفاق میافتد نه تنها قابل قیاس نیست بلکه بسیار بدتر است- محکوم میکنیم. البته این مساله مانع از اعتراض شدید ما نسبت به سلب ابتداییترین حقوق مردم ایران نیست. ما معترضیم، به این دلیل که به این حقوق اساسی باور داریم و فعالین اجتماعی در ایران و سایر کشورها را همپیمان خود میدانیم.http://radiozamaaneh.com/news/2007/12/post_3357.html
ویدیوپیام دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب که در روز 28 دسامبر در استکهلم خوانده شد
Labels: بیانیه 0 commentsششمین روز اعتصاب غذای دانشجویان دانشگاه اصفهان
Labels: اخبار 0 comments۳۰به ارسلان صادقی تا قبل از مشاوره روانشناسی!!! اجازه مرخصی از بیمارستان دادهنمی شود...
یکشنبه/ساعت ۱:۲۰
۲۹دکتر رامشت ریاست دانشگاه اصفهان ساعت ۵:۳۰ با دانشجویان اعتصاب غذا کننده ملاقات خواهند کرد...یکشنبه/ساعت ۱
۲۸مهدی پولادی به دلیل ضعف جسمی ناشی از اعتصاب غذا راهی بیمارستان شد...یکشنبه/ساعت ۱۲:۴۷
۲۷به دلیل سردی بیش از حد هوا مکان اعتصاب غذا کنندگان از درب شمالی دانشگاه به مصلی انتقال یافت...یکشنبه/ساعت ۱۲:۳۰
۲۶دانشجویان دانشگاه اصفهان چندین بیانیه در حمایت از اعتصاب غذاکنندگان در دانشگاه توزیع نمودند.از جمله بیانیه ی دانشجویان خوابگاهی ...
یکشنبه/ساعت ۱۱
۲۵یکی از مامورین حراست که خود را امینی معرفی کرده است با ایجاد برخورد فیزیکی با آقای علیرضا داوودی سعی در متشنج کردن و بر هم زدن جو آرام اعتصاب نمود...
یکشنبه/ساعت ۱۰:۵۲
۲۴نیروهای حراست فشار خود را بر دانشجویان افزایش داده اند و تعداد آنها در سطح خوابگاه چند برابر روزهای عادی است...
یکشنبه/ساعت۱۰:۳۰
۲۳طبقه گفته ی آقای بیدهندی بیانیاتی که بر ضد اعتصاب کنندگان و با نام دانشجو پخش می شود زیر نظر و با دستور ایشان صادر می گردد!
یکشنبه/ساعت۱۰:۱۰
۲۲ارسلان صادقی هنوز در اعتصاب غذا بسر میبرد و چنانچه جواب آزمایشات مبنی بر خونریزی داخلی منفی باشد به جمع دوستان باز می گردد...
یکشنبه/ساعت۱۰
۲۱امشب ارسلان صادقی یکی ازدانشجویان اعتصاب کننده غذابعد از ۱۲۶ ساعت از اعتصاب به دلیل شرایط وخیم جسمانی راهی بیمارستان شد.
در ساعت ۹:۴۰ دقیقه شب پس از رو به وخامت رفتن حال وی از سوی دانشجویان درخواست حضور پزشک در محل اعتصاب شد که مسئولین دانشگاه به این درخواست ترتیب اثر ندادند و آمبولانس بیمارستان داخل دانشگاه با ۱۰ دقیقه تاخیر در محل اعتصاب حضور پیدا کرد. این در صورتی است که مسئولین دانشگاه وعده داده بودند شرایط را برای حضور دائمی یک آمبولانس در محل تحصن فراهم میکنند.
اخبار حاکی از آن است که پرسنل بیمارستان رسیدگی لازم را به دانشجویان نمی کنند و با اکراه آنها را می پذیرند.
پزشک بعد از معاینه ارسلان صادقی و تجویز دارو ایشان را مرخص نمود .اما بعد از صحبت مامور حراستی که از سوی غلامی(رئیس حراست) فرستاده شده بود با سوپروایزر بخش و اعمال نظر ایشان، دستور به بستری شدن به دلیل خونریزی داخلی و عفونت روده صادر گردید و ارسلان صادقی با این روند مشکوک در بیمارستان الزهرا بستری گردید...
گزارش شماره 11 از اقدامات خانواده ها
Labels: گزارش 0 commentsامروز شنبه 8/10/86، خانواده های دانشجویان، که با وجود پیگیریهای هر روزه ی خانواده هایشان هنوز در زندان های انفرادی اوین به سرمی برند، در مقابل زندان اوین جمع شدند. خانواده های دانشجویان که تعداد آنها حدود 20 نفر بود، صبح امروز و در پی سکوت آقای محمدی و بی جواب گذاشتن خانواده ها در مورد وعده های ملاقاتی که برای عید غدیر داده بودند، در مقابل زندان اوین گرد هم آمدند. آنها خواستار پاسخگویی مسوولین در مورد این بازداشتهای طولانی، بدون دادن اجازه تماس تلفنی و ملاقات؛ و عدم پاسخگویی صریح مسوولین در مورد وضعیت افراد بازداشتی بعد از گذشت قریب به یک ماه بودند. پس ازمدتی آقایی که از داخل زندان خارج شده بود و به گفته برخی خانواده ها مسوول بند 209 بود، به سمت خانواده ها آمد. البته وی خود این قضیه را نفی می کرد و گفت که این بند به آنها ارتباطی ندارد. وی همچنین به خانواده ها گفت که امروز تعطیل است و هبچ کس برای پاسخ گویی نیست و بهتر است که آنها هم بروند و در این هوای سرد نایستند.اما خانواده ها به جای ترک محل از سربالایی خاکی دم در اوین بالا رفتند و همگی در مقابل در اصلی اوین ایستادند و با کوبیدن به در و فراخواندن سرباز وظیفه از وی خواستند که با یک مقام مسوول تماس بگیرد.پس از مدتی انتظار، آقایی که خود را جانشین رئیس زندان معرفی کرد، در جمع خانواده ها حاضر شد. یکی از مادران توضیح داد که این خانواده ها برای چه آنجا هستند ودر این روز تعطیل و در این هوای سرد به دنبال چه آمده اند. مسوول مربوطه هم مانند سایرین گفت که مسوول بند عمومی است و امروز تعطیل است و بجز چند افسر نگهبان هیچ کس در بندها نیست. وی در مقابل اعتراض خانواده ها و بویژه برخی که فرزندانشان هنوز با گذشت حدود یک ماه با منزل تماس نگرفته اند، گفت که آنها هم نمی توانند کاری کنند.وی افزود که الان هم تلاش کرده که با مسوولین تماس بگیرد اما نتوانسته است. وی در پاسخ به اعتراضات پیوسته و خشم خانواده ها گفت که این مسأله به آقای مرتضوی مربوط می شود و آنها باید به رئیس دفتر وی آقای سالاری کیا، که رئیس امور زندانها هم هست، مراجعه کنند.امروز برخلاف وعده های مسولین هیچ قرار ملاقاتی به خانواده ها داده نشد. حتی یک تماس تلفنی هم با آنها گرفته نشد. امروز با گذشت نزدیک به یک ماه از دستگیریها و با وجود مراجعات مکرر خانواده ها به هر شخص و نهاد دولتی، هنوز بیش از 7 تن از دانشجویان حتی کوچکترین تماسی با خانواده های خود نگرفته اند. با این حال و با وجود بی اعتمادی به حق خانواده ها نسبت به مسوولین، آنها همچنان با عزمی راسخ و با احترام به عقاید فرزندانشان در راه آزادی آنها از پای نمی نشنینند. فردا یکشنبه 9/10/86 خانواده ها یه دفتر آقای سالاری کیا (در میدان ارگ) می روند تا صدای خود را به وی و به آقای مرتضوی، دادستان کل استان تهران، هم برسانند و از وی در مورد این بازداشتهای طولانی وغیرقانونی و وضعیت فرزندانشان توضیح بخواهند. خانواده ها خواهان آزادی هر چه سریعتر عزیزانشان هستند.
http://13azar.blogspot.com/
بیست و پنچمین روز اعتصاب غذای تعدادی از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در زندان اوین
Labels: اخبار 0 commentsمسئولان زندان اوین از پذیرفتن مسئولیت نگهداری این فعالان سیاسی خودداری می کنند و مسئولان دادگاه انقلاب تلویحا به خانواده ی این زندانیان سیاسی اعلام کرده اند که اسامی عزیزانشان در لیست بازداشت شدگان نیست. این در حالی است که پس ار ربودن و بازداشت آقایان سعید حبیبی و بهروز کریمی زاده ماموران امنیتی به حکم دادگاه انقلاب وارد منزل این دو مبارز سیاسی شده و دست نوشته ها ، کتابها ، هارد کامپوتر و وسایل دیگری را ضبط کرده و با خود برده اند.
پس از آنکه در هفته ی اول بازداشت این فعالان دانشجویی با درز کردن دو خبر از بهداری زندان اوین مبنی بر درگیری فیزیکی تیم بازجویی با آقای پیمان پیران و خونریزی شدید بینی ایشان در محافل خبری انتشار یافت دیگر هیچ خبری از ایشان شنیده نشده است. با توجه به این نکته که مسئولان اطلاعات سپاه که در بند 325 زندان اوین مستقر هستند بر خلاف مسئولان وزارت اطلاعات که در بند 209 به سر می برند از انتقال زندانیان بیمار به بهداری اوین خودداری می کنند و بیماران بد حال را مخفیانه به « بیمارستان خاتم الانبیا » منتقل می نمایند و با توجه به موضع گیری نشریه « صبح صادق » _ارگان رسمی سپاه پاسداران انقلاب _ بر ضد فعالان دانشجویی بازداشت شده و منتسب کردن اتهامات سنگین و بی پایه اساس به آنها و با توجه به عدم برقراری حتی یک تماس تلفنی از طرف این دانشجویان بازداشت شده با خانواده های خود، احتمال انتقال آقایان پیمان پیران ، سعید حبیبی ، بهروز کریمی زاده ، مجید اشرف نژاد ، یاسر پیر حیاتی ، مهدی گرایلو از بند 209 به بند 325 به تصمیم مقامات دادگاه انقلاب افزایش یافته است.مساله ای که از اهمیت بیشتری برخوردار است این است که دانشجویان آزادیخواه وبرابری طلب بعد از صحبتهایی که با فعالان دانشجویی آزاد شده ی عضو تشکل خود انجام داده اند و نیز قرار دادن گفته ها و شنیده های نزدیکترین همرزمان و همفکران این زندانیان سیاسی در کنار وضعیت نامشخص آنها برای ما مشخص شده است که بنا به تصمیم گروهی این زندانیان سیاسی و اعلام چند باره ی این تصمیم در جلسات همفکری دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب این فعالان دانشجویی در بند بارها اعلام کرده بودند که در صورت هرگونه برخورد امنیتی و بازداشت سیاسی از اولین لحظه برای مقابله با فشارهای جسمی و روحی و غیر انسانی حاکم بر بندهای ویژه ی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه دست به اعتصاب غذا زده و تا لحظه ی ملاقات با وکلای خود به این اعتصاب غذا ادامه دهند.
با توجه به تحقیقات گسنرده واعمال وسواس در کنکاش پیرامون این مسئله ی مهم ، دانشجویان آزادیخواه وبرابری طلب با اطمینان قاطع و بی چون و چرا اعلام می نمایند که اکنون آقایان مجید اشرف نژاد ، مهدی گرایلو، بهروز کریمی زاده ، یاسر پیر حیاتی ، پیمان پیران و سعیید حبیبی در بیست و پنجمین روز از اعتصاب غذای خود به سر می برند و رژیم حاکم بر ایران مسئول سلامت جسمی و روحی آنان و نیز تمامی دانشجویان، کارگران و فعالان اجتماعی زندانی است. بی خبری از این شش مبارز خستگی ناپذیر ، اتهام سازیهای پی در پی برای آنان و تلاش نیروهای امنیتی برای ساکت کردن خانواده ی آنها و ممانعت از موضع گیری شفاف آنها ، تنها و تنها مهر تاییدی است بر وخامت وضعیت جسمانی این فعالان دانشجویی و لجاجت مقامات حکومتی برای درهم شکستن مقاومت این دانشجویان در مقابل اتهام سازیها ی بی اساس ودروغین دستگاه امنیتی و تلاش آنها برای پرونده سازی علیه کسانی که برای رسیدن به آزادی و برابری از سلاح و روشی جز استفاده از حق اولیه بشری خود مبنی بر حق اظهار آزادانه ی عقیده و بیان و فعالیتهای پیگیر اجتماعی استفاده نکرده اند.
گزارش اکسیون 28 دسامبر استکهلم در اعتراض به دستگیری گسترده فعالین دانشجوئی
Labels: حمایت 0 commentsگزارش تجمع اعتراضی 28 دسامبر ایرانیان آزادیخواه بریتانیا در حمایت از فراخوان "دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب"
Labels: حمایت 0 commentsتظاهرات کنندگان با طنین شعارهای زنده باد آزادی برابری، دانشجوی زندانی آزاد باید گرد، کارگر زندانی آزاد باید گردد، کارگر دانشجو اتحاد اتحاد به زبانهای فارسی و انگلیسی، صدای اعتراض خود را بگوش عمال مستقر در سفارت رژیم اسلامی رساندند و عابرین را از ندای حق طلبانه خود آگاه کردند.
احزاب و سازمانها و شخصیتهای سیاسی مختلف ایرانی و انگلیسی که اساسا چپ بودند در این اعتراض شرکت داشتند و با حضور در کنار هم جلوهای شورانگیز را در همبستگی با دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب بنمایش گذاشتند. .
ابتدا یکی از سخنرانان پیام قدردانی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب که خطاب به سازمان دهندگان و برگزار کنندگان تظاهراتهای 28 دسامبر در خارج کشور داده بودند، را قرائت نمود. سپس تریبون آزاد اعلام شد و شخصیت های مختلفی از جمله سوفی باکلند نماینده اتحادیه دانشجویان بریتانیا به ایراد سخنرانی پرداختند.همچنین یکی از شرکت کنندگان متنی را خطاب به رسانههای بریتانیایی در رابطه با منعکس نمودن اخبار اعتراضات دانشجویان، آماده کرده بود که حاضرین در تجمع آن را امضا میکردند..
در پایان، این تجمع با صدور بیانیه ای از سوی تجمع کنندگان پایان یافت
بیانیه پایانی تجمع اعتراضی 28 دسامبر در شهر لندن در مقابل سفارت جمهوری اسلامی
در حمایت از فراخوان دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب ما ایرانیان و مردم آزادیخواه مقیم لندن و احزاب و نهادها و شخصیتهای سیاسی در اجتماع اعتراضی شهر لندن گرد آمدیم. ما انزجار شدید خود را از سرکوبگریهای جمهوری اسلامی در دانشگاهها و دستگیری و شکنجه فعالان دانشجویی در دانشگاههای ایران اعلام می داریم. ما خواستار آزادی فوری و بدون قید و شرط تمام فعالین دانشجویی، فعالین کارگری، فعالین جنبش زنان و فعالین حقوق مدنی و اجتماعی هستیم. ما همچنین اعلام می داریم که تا آزادی تمام دستگیر شدگان مراسم های 16 آذر و آزادی دیگر فعالین کارگری، سیاسی و مدنی به اعتراض خود به شیوه های مختلف ادامه خواهیم داد.
در همین رابطه تاکید میکنیم :
1: دانشجویان دستگیر شده به مناسبت 16 آذر فورا باید آزاد شوند. به شکنجه و اذیت و آزار دستگیر شدگان باید پایان داده شود.
2: منصور اسانلو، محمود صالحی و همه زندانیان سیاسی باید آزاد شوند.
3: به حضور نیروهای نظامی و انتظامی در دانشگاهها پایان داده شود. دانشگاه محل تحصیل و کسب دانش است و پادگان نیست.
4- ما از فعالیتهای موثر خانواده دانشجویان زندانی قویا حمایت میکنیم و به تلاشهای آنها درود میفرستیم.
5- ما خواستار اتحاد و همبستگی کارگران، دانشجویان، زنان و همه جنبشهای اعتراضی رادیکال جامعه ایران علیه جمهوری اسلامی هستیم.6- ما از همه احزاب و جریانات چپ و مترقی و کارگری ، از همه سازمانها، نهادها و شخصیتهای مدافع حقوق انسان در سراسر جهان، میخواهیم به هر نحو ممکن بر جمهوری اسلامی اعمال فشار کنند و خواستار آزادی فوری دستگیر شدگان اخیر و کلیه زندان سیاسی ایران بشوند.
آزادی چهار تن از فعالین کارگری و اجتماعی
Labels: اخبار 0 commentsنمازی ، دادیار شعبه دو امنیت دادگاه انقلاب اتهام تبانی برای اقدام برعلیه امنیت ملی را تفهیم نموده که مورد تکذیب و اعتراض این فعالین قرار گرفته است.
داستان جدیدی نیست. در طول تاریخ حکومت های غیر دموکراتیک و غیر مردمی برای تکیه بر قدرت و ثروت مخالفین و منتقدین را با اتهام های واهی سرکوب نموده و از پرداختن به اصل قضیه که همانا حقوق پالمال شده اقشار و طبقات زحمتکش و معترضین به بی عدالتی ، طفره رفته اند. آیا دیدار خانوادگی فعالین کارگری و اجتماعی در مکان عمومی پارک چیتگر تبانی برای اقدام علیه امیت ملی قلمداد می شود ؟! پس تمامی افراد جامعه را می توان با چنین احکام واهی مجرم شناخت و برای مدت های نامعلومی بازداشت نمود. آیا دفاع از حقوق کارگران ، زنان ، دانشجویان و . . . اقدام علیه امنیت ملی محسوب میشود ؟! پس می توانیم این نتیجه گیریی غیر منطقی اما واقعی را بگیریم که قوانین برای دفاع از حاکمین قدرت و ثروت نازل گردیده و بر علیه زحمتکشان ، تولیدگران واقعی ثروت و محرومین از حقوق اجتماعی نوشته شده و تفسیر می گردد و هرگونه انتقاد، اعتراض و فعالیتی برای احقاق حقوق پایمال شده که امنیت حاکمان را به خطر اندازد با اتهام اقدام علیه امنیت ملی روبرو و سرکوب می گردد.
برداشت ما از امنیت ملی متفاوت است . بنا به این برداشت هرگاه آزادی اندیشه و بیان ، حق اعترض و اعتصاب ، تشکل های مستقل صنفی ، سیاسی و مدنی و ... به هر بهانه ای سلب گردد و تبغیض های طبقاتی ،جنسیتی ، نژادی و قومیتی بر مردم تحمیل شود ، آنجا امنیت ملی به خطر می افتد.
با ابراز خوشحالی از آزادی این فعالین و آرزوی آزادی هر چه سریعتر و بدون قید و شرط دیگر کوشندگان راه آزادی و برابری .
http://www.bedoonemarz.com/spip.php?article212
مصاحبه ي دويچه وله با وكيل عمادالدين باقي
Labels: اخبار 0 commentsصالح نیکبخت: چهارشنبه شب، به ما اجازه ندادند ملاقات کنیم، چون در سی.سی.یو بود. ولی امروز خود مقامات امنیتی به ما خبر دادند که بروید ملاقات. من با افراد خانوادهاش، رفتم برای عیادت. آقای باقی داستان را برای ما گفت که دیروز دوبار دچار این حمله شده و مسئولان بند ۲۰۹ بهسرعت او را ابتدا به بهداری زندان و بعد هم به بیمارستان منتقل کرده بودند. موقعی که من با او صحبت کردم نزدیک به یکساعت، حالت عادی داشت. حتا سرم و اینها هم به ایشان وصل نبود و به صورت عادی ما نزدیک به یکساعت روی تخت ایشان نشستیم و با همدیگر صحبت کردیم.
دویچه وله: نگفتند که چه اتفاقی برای ایشان افتاده که این قدر ناراحت شدهاند، به قول دکتر دچار حمله عصبی شدهاند؟
صالح نیکبخت: به گفته پزشکان، این حالت برای کسانی بوجود میآید که دچار فشار عصبی باشند. آقای باقی فردی بسیار انساندوست و حساس هستند. هم مشکلات خودشان را دارند و هم مشکلات دیگران را. ایشان بهرحال نزدیک به دوماه و نیم است که در بند ۲۰۹ زندان اوین در انفرادی است. خب طبیعتا ناراحتکننده است. منتها ایشان فردی درون ریز است و معمولا این وضعیتهای خودش را بروز نمیدهد. چون بروز نمیدهد، این حالت برایش ایجاد شده بود، مضافا اینکه در روزهای اخیر هم ایشان شایعه خودکشی یک فعال دانشجویی را در زندان اوین شنیده و بسیار بسیار از این وضعیت متاثر شده بوده…
دویچه وله: خوب شد به این موضوع اشاره میکنید آقای نیکبخت. از طرف شما این خبر را در سایتها نقل کرده بودند؟
صالح نیکبخت: نه! آقای باقی این را برای من نقل نکرده بود، برای یکی دیگر از وکلا نقل کرده بود. ولی دیشب آقای باقی این موضوع را گزارش میدهد به مقامات مسئول و آنها هم ایشان را مطمئن کرده بودند که آن فرد دانشجو سالم است. اطمینان داده بودند مسئولینی که باعث اقدام به خودکشی این فعال دانشجویی شدهاند، تحت تعقیب قرار بدهند و موضوع را بررسی کنند.
دویچه وله: الان خیلی مختصر و فشرده توصیف میکنید که در حال حاضر وضعیت آقای باقی چطور است؟صالح نیکبخت: برای اینکه شنوندگان شما از این موضوع اطمینان پیدا بکنند، فعلا آقای باقی سلامت کامل دارد. وضعیتاش به حالت عادی برگشته و حتی سرم به ایشان وصل نیست. امروز من و اعضای خانوادهشان نزدیک به دوساعت و نیم با ایشان ملاقات کردیم. همه بر این نظریم که حال آقای باقی خوب است.
حمايت دانشجويان خوابگاهي دانشگاه اصفهان از اعتصاب غذا
Labels: اخبار 0 commentsظاهرا چند زن چادری اقدام به متفرق کردن دانشجویان دختر کردند و تعدادی موسوم به بچه های نهاد اقدام به اسم نویسی برای ایجاد ترس در تجمع کنندگان دختر نمودند.
در ادامه تجمع کنندگان به سمت خوابگاه با هنر محل اعتصاب کنندگان حرکت کردند و در آنجا بیانیه ی اعتصاب کنندگان خوانده شد و در آن به این موضوع اشاره شد که مسئولین دانشگاه کوچکترین اهمیتی به جان دانشجویان نمی دهند. همچنین اعلام شد که در صورت بی توجهی بیشتر مسئولین از برگزاری امتحانات پایان ترم جلوگیری خواهند کرد. در ادامه علیرضا داوودی نماینده ی متحصنین خواسته های به حق صنفی دانشجویان را اعلام کرده و گفت که امروز زمان گرفتن خواسته هاست و تا گرفتن آنها از پای نمی نشینند. مسئولین از هر جمع و تجمع دانشجویی هراس دارند و می خواهند دانشجویان همچون جزیره هایی منفرد باشند.
عده ای ظاهرا بسیجی برای تخریب حرکت خودجوش اقدام به شکستن شیشه نمودند.
در ساعت ۱۲:۱۰ تجمع پایان یافت.
ضمنا دانشگاه از حضور آمبولانس در جلوی درب خوابگاه محل اعتصاب کنندگان( برای کمک سریعتر در صورت وخامت حال اعتصاب کننده ها) جلوگیری به عمل آورد.
درب خوابگاه همدانیان ۱۰ دقیقه زودتر از حالت عادی بسته شد و در ساعت ۱ شب عده ای در خوابگاه دختران درب اتاق ها را زده و اقدام به بازرسی اتاق ها نمودند.
پیام دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب به برگزار کنندگان آکسیون های ٢٨ دسامبر
Labels: بیانیه 0 commentsقریب یک ماه از اسارت رفقای قهرمانمان توسط حکومت جمهوری اسلامی می گذرد. یک ماه است که بیش از٤٠ نفر از دانشجویان چپ دانشگاه های ایران در زندان های حکومت ایران تحت شدیدترین و غیر انسانی ترین شکنجه های جسمی و روحی قرار دارند. رفقای ما در تمام این مدت در سلول انفرادی و بدور از هرگونه شرایط انسانی به سر برده و ممنوع الملاقات بوده اند. رژیم جمهوری اسلامی با سرکوب گسترده و سهمگین دانشجویان چپ، نشان داد که به شدت از قدرت و اراده ی انقلابی مبارزان چپ در هراس است، همچنان که پیش از این با بازداشت و زندانی کردن رهبران کارگری این وحشت و هراس را نشان داده بود.
محبوبیت روزافزون دانشچویان چپ و رهبران کارگری در جامعه ی ایران بعد از دوره ی پوشالی و کمیک اصلاحات، نشان از رشد رادیکالیسم انقلابی و بی افقی هر نوع نگاه رفرمیستی در جامعه ی ایران دارد. جالب اینجاست که اقدام به سرکوب اینچنینی جنبش چپ در دانشگاه همزمان می شود با رد وبدل کردن امتیازات دو جانبه بین رژیم و جریانات راست در دانشگاه.
رفقا !
دوستان و همرزمان !
اتحاد و همبستگی ما نشان دهنده ی قدرت و اقتدار ماست. تا به حال رژیم مجبور به آزاد کردن ١١ تن از دانشجویان شده است و این بدون شک نتیجه ی اتحاد و تعرض همه جانبه ماست. اما نباید فراموش کرد که همچنان تمام دانشجویان بازداشتی تهران بعلاوه یک دانشجوی مازندران در اسارت به سر می برند.ما دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب دانشگاه های ایران، مراتب سپاس و قدردانی خود را ازحضور و همراهی شما اظهار می داریم و از شما و تمام آزادی خواهان جهان می خواهیم که تا آزادی تمام یاران در بندمان دست از تلاش و مبارزه برندارید. قلب رفقای ما در زندان به امید مبارزات ما و ادامه ی راهشان می تپد. نباید اجازه دهیم اعتراض به جمهوری اسلامی رو به خاموشی بگراید.
بدون شک حمایت و همراهی شما جمهوری اسلامی را بیش از پیش تحت فشار قرار داده و جنبش چپ را در راه رسیدن به آرمان آزادی و برابری تمام انسان ها راسخ تر خواهد کرد.
بدین وسیله ما دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب ایران بار دیگر با شما آزادی خواهان جهان و رفقای در بند پیمان می بندیم که در راه آرمان های برابری طلبانه و انسانیمان کوچکترین تردیدی به خود راه نداده و تا آزادی تک تک رفقای قهرمانمان از پای ننشینیم. و این تازه شروع کار است، هدف نهایی همه ما استقرار جهانی آزادی و برابری است.
دانشجویان چپ دانشگاه های ایران به همراهی و همدلی رفقایی چون شما افتخار می کنند و دست تک تک تان را به گرمی می فشارند.
زنده باد آزادی و برابری
سرکوب ادامه دارد
Labels: اخبار 0 commentsدیروز پنج شنبه مورخ ششم دی ماه نیروهای امنیتی رژیم برای دستگیری علی سالکی، یکی از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب به منزل ایشان یورش بردند که اتفاقا ایشان منزل نبودند و موفق به دستگیری این رفیق مان نشده اند.
هر گونه تهدید و ارعاب و دستگیری را شدیدا محکوم می کنیم و اعلام می داریم تا آزادی تک تک رفقای ارزشمندمان از پای نمی نشینیم.
بیانیه مردم آزادیخواه و برابری طلب مریوان در باره دانشجویان زندانی
Labels: حمایت 0 commentsلیست امضاها را می توانید در آدرس زیر ببینید
شعر جدید رفیق ایرج جنتی عطایی به مناسبت 16 آذر سرخ
Labels: مقالات 0 commentsستاره می شکنی ، آفتاب می روید
گلوی گل چه فشاری به پنجه ی بیداد ؟
که یک بهار گل از این گلاب می روید
به تازیانه چه بندی خروشِ دریا را ؟
که کوه موج ، ز هر قطره آب می روید
ز خشمخنده ی یاران ، به چهره ی جلاد
هراس رعشه ای از اضطراب می روید
ز نعره های شقایق به باغ بی باران
بر آسمان سترون شهاب می روید
به بطنِ تفته ی شب ، این سیاهی ساکن
چه سیلواره ای از صبح ناب می روید
بر این کویرِ برهنه ببار خونم را
که سرخ جنگلی از التهاب می روید
به دستهای چو فریادسرخ تا خورشید
هزار پرچم پر پیچ و تاب می روید
ردایِ سرخِ رفیقان بدوشِ شهر افتاد
ببین چه قامتی از انقلاب می روید
ایرج جنتی عطایی
بیانه دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگا های ایران پیرامون اوضاع و احوال زندانیان سیاسی که در بندهای 209 و 325 زندان اوین به سر می برند
Labels: بیانیه 0 commentsدر زمان شاه ستمگر و نظام شاهنشاهی به زباله دان تاریخ پیوسته، اوين مخوف كه اسارت گاه، شکنجه گاه و قتلگاه مبارزان سیاسی و نیروهای آزادی خواه و برابری طلب ایران بود به دیکتاتور جدید و نظامی به نام جمهوری اسلامی به ارث رسید که آن هم بنا به تکامل بی چون و چرای جامعه ی ایران در آینده ای نزدیک به زباله دان تاریخ خواهد پیوست.
به رغم آزادی تعدادی از فعالان و دانشجویان چپ در شهرستانها همچنان بیش از سی نفر از رفقای ما در تهران و در زندان اوین در سلولهای انفرادی نگهداری می شوند. در طول حیات سی ساله ی جمهوری اسلامی در ایران ما شاهد آن بوده ایم که تعداد زیادی از دگراندیشان و دگرباشان که حکومت جهل و خرافه را بر نمی تافتند به دلیل افکار، عقاید، سخنان و افعال خود با یا بدون حکم حکومت به زندانهای طویل المدت محکوم شده و بسیاری هرگز زنده از اسارت رهایی نیافتند. بسیاری از مبارزان سیاسی که مجبور به مهاجرت به دیگر کشورها شده اند و زنده از این زندان مخوف بیرون آمده اند بارها و بارها در قالب سخنرانی، مقاله، کتاب، فیلم، یادمان و ... به شرح شکنجه هایی پرداخته اند که خود یا همرزانشان در زندانهای جمهوری اسلامی به خصوص در زندان مخوف اوین متحمل آن شده اند.
در سالهای نزدیکتر دو بازوی سرکوب جمهوري اسلامي یعنی وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب هر یک بندی از زندان اوین را مجزا کرده و آن را منحصراً تحت امر و اراده ی خود و به دور از هرگونه نظارتی اداره می کنند. بند 209 زندان اوین به جولانگاه وزرات اطلاعات و بند 325 زندان اوین به جولانگاه اطلاعات سپاه پاسداران تیدیل شده است. فعالان کارگری، فعالان دانشجویی، فعالان سیاسی و اجتماعی بنا به قرعه یا بنا به تقسیم کار این دو نهاد امنیتی بدون هیچ گونه حکم قضایی در خیابان، محل کار، منزل و اخیراً دانشگاه به صورت ناگهانی مورد حمله ی افراد لباس شخصی قرار گرفته و بعد از زدن دستبند و چشم بند به یکی از این دو بند خودمختار منتقل می شوند. تا مدتها خانوده ها، دوستان، وکلا و همرزمان بازداشت شدگان هیچ نام و نشانی از زندانی نمی یابند. بعد از روزها اگر فرد زندانی آشنایانی داشته باشد تا از طریق رسانه ها خبر بازداشت را منتشر کند ممکن است در تماسی که بیش از دو دقیقه طول نخواهد کشید جملات کوتاهی که مدتهاست در این تماسها تکرار می شود را برای عضوی از خانواده اش تکرار خواهد کرد: «من از نظر روحی و جسمی وضعیت خوبی دارم و شرایط نگهداریم در زندان خوب است!».
تنها پس از آزادی زندانیان سیاسی از زندان است که گوشه هایی از وضعیت اسفبار بندهای 209 و 325 و آنچه که بر این فعالان سیاسی و اجتماعی گذشته است مشخص می شود.بسیاری از دانشجویان آزدیخواه و برابری طلب در روزهای دوازدهم و سیزدهم آذر ، قبل و بعد از برگزاری اعتراض دانشجویی به مناسبت روز دانشجو در دانشگاه تهران ربوده و بازداشت شدند. دستگیر شدگان دوازدهم آذر از کسانی هستند که دست اندرکاران فراخوان دانشجویان آزادی خواه و برابری طلب برای برگزاری این اعتراض دانشجویی بوده اند و بازداشت شدگان سیزدهم آذز شرکت کنندگان و حامیان دانشجویان بازداشتی بوده اند. گروه اول عموماً در منزل و یا محل کار مورد حمله ی نیروهای ناشناس و لباس شخصی قرار گرفته اند و گروه دوم در اقدام جنون آسای نیروهای امنیتی رژیم در داخل دانشگاه و یا خیابانهای اطراف دانشگاه ربوده و بازداشت شده اند. نکته ی اضطراب آور در این میان این است که در حالی که منزل تعدادی از نیروهای سرشناس جنبش چپ دانشجویی مورد تفتیش نیروهای امنیتی ای قرار گرفته است که حکم وزارت اطلاعات و دادسرای انقلاب را در دست داشته اند اما بعد از گذشت سه هفته همچنان رژیم از تایید بازداشت آنها خودداری می کند و هیچ اطلاعی از وضعیت آنها در دست نیست.خانواده ی تعداد اندکی از بازداشت شدگان كه بعد از تلاشهای زیاد تنها توانسته اند مقداری پول و لباس را به زندان اوين تحویل دهند تا در اختیار عزیزانشان قرار گیرد در مقابل احکام بازداشتی قرار گرفتند که دارای تاریخهای جعلی بودند و مشخص بوده است که بعد از ربایش و زندانی شدن دانشجویان تهیه شده است.متاسفانه تاکنون آقایان سعید حبیبی، بهروز کریمی زاده، مجید اشرف نژاد، یاسر پیرحیاتی، پیمان پیران و مهدی گرایلو از برجسته ترین نیروهای چپ دانشجویی و از اعضای رادیکال دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب نه تنها هیچ تماسی با خانواده ی خود نداشته اند که مقامات قضایی جمهوری اسلامی ایران از ارائه ی هرگونه اطلاعی از وضعیت آنها خودداری کرده و منکر بازداشت آنها هستند.کلیه دانشجویان بازداشت شده از داشتن حق ملاقات با خانوده های خود محروم هستند. همه ی دانشجویان بازداشت شده از داشتن حق وکیل مدافع محروم بوده و نه تنها وکیلان مدافع در جلسات بازجویی حضور ندارند که حتی مقامات قضایی و امنیتی اجازه نمی دهند برگه های وکالت توسط زندانیان سیاسی امضا شود. همه ی دانشجویان بازداشت شده از حق داشتن تماس تلفنی با بستگان خود محروم هستند عده ی معدودی نیز که موفق به گرفتن تماس با خانواده ی خود شده اند نتوانسته اند آزادانه و بیش از چند جمله صحبت کنند.به تمام انسانهای آزادی خواه و برابری طلب جهان، به تمام وجدانهای بیداردانشجویان مارکسیست ایران اکنون به شدت نگران وضعیت بیش از سی نفر از همفکران و همرزمان خود هستند که در بندهای امنیتی ویژه ایران محبوس هستند. این بندها هیچگونه ارتباطی با دنیای خارج خود ندارند و حتی از دید مسئولین اصلی زندان اوین خارج هستند. زندانیان سیاسی وارد این بندهای ویژه می شوند و در نبود هرگونه نظارتی برای «تخلیه اطلاعاتی»، «القای اتهام»، « شکستن متهم»، «اعتراف گیری دروغین»، «پرونده سازی» و مسائل اینچنینی تحت شدیدترین فشارهای جسمی، جنسی و روحی قرار می گیرند.
زندانیان سیاسی در حالی که رو به دیوار بر روی یک صندلی آهنی یا چوبی نشسته اند مجبور به جواب دادن به سوالات کتبی و شفاهی تیم بازجویی خود می شوند. این بازجویی ها برای ساعتهای متمادی و بدون هیچ استراحتی ادامه می یابد. اگر زندانی سیاسی حاضر به همکاری با بازجوهای خود نباشد و یا آنکه در مقابل «القای اتهامت» مقاومت کند ساعتهای سیاه فرا می رسند. بازجوها شروع به فحاشی می کنند و به تمام اعضای خانوداه، خصوصا اعضای مونث خانوده ی زندانی رکیکترین فحاشیهای جنسی را می کنند. فحاشیها با تهدیدهای مداوم و ضربات معمولی به پشت گردن و کتفها توام می شود و کم کم با رسیدن شب زمان شکنجه فرا می رسد. کسانی که به قول بازجوها «گارد شکن» هستند و برای درهم کوبیدن زندانیان مهارتهای ویژه ای دارند از راه می رسند. زندانی برای شکنجه از اتاق بازجویی به زیرزمین یا اتاق موتورخانه یا حیاط خلوت مخصوص هواخوری منتقل می شود. صدای «گارد شکنها» هیچ وقت از حال فریاد پائینتر نمی آید. رگباری از فحاشی و تهدید باریدن می گیرد. به زندانی دستور داده می شود که به صورت پی در پی بنشیند و بلند شود (بشین، پاشو) و او باید بین کتک خوردن و اطاعت یکی را انتخاب کند. در این حالت مدام «گارد شکن» از بیمار بودن پدر و مادر، سکته ی قلبی مادر در اثر شنیدن خبر زندانی شدن فرزند، داشتن دستور تعزیر از قاضی، طولانی بودن زمان بازداشت و غیره صحبت می کند. به محض کند شدن حرکت نشستن و برخاستن ضربات لگد و مشت زندانی را وا می دارد که سریعتر به کارش ادامه دهد. کم کم زندانی دچار خستگی و سستی می شود و در مفصل پا احساس بی حسی می کند و در اینجاست که مرحله ی جدید فشار «گارد شکن» ها آغاز می شود. به زندانی سیاسی دستور می دهند بر روی یک پای خود بايستد. در صورت تمرد از دستور ضربات پی در پی مشت به شکم و سیلی زدنهای مداوم در انتظار شما خواهد بود. روی یک پا ایستادن باز هم ضعف بدنی را شدیدتر می کند تا جایی که دیگر ایستادن روی یک پا امکان پذیر نباشد. «گارد شکن» این حالت را به حکم تجربه زود تشخیص می دهد. ضربات با تیغه ی بیرونی پا به بالا و پائین مفصل زانو از ناحیه پشت پا شروع می شود. هر ضربه ای تمام زانوها را خم می کند و تعادل را به هم میزند. درد وحشتناکی در تمام پاها می پیچد. بعد از چند ضربه ی اینچنينی ضربه با تیغه ی دست به دو سمت گردن شروع می شود. مشتهایی که به بین دو کتف و به روی ستون فقرات کوبیده می شود پرده ی سیاهی جلوی چشم ترسیم می کند. زندانی در این بین بارها و بارها روی زمین می افتد ولی «گارد شکن» با لیوان پلاستیکی یک بار مصرف به صورت، گردن و کمر وی آب سرد می پاشد و طول مدت هوشیاری زندانی را افزایش می دهد.
زندانی سیاسی را با همان حال با بیش از 100 صفحه کاغذ بازجویی با سربرگ دادگاه انقلاب و یک خودکار بیک آبی به سلولش می فرستند و به او می گویند که اگر تا فردا تمام کاغذها را پر نکند شکنجه ها دوباره شروع می شود. زندانی بعد از آن همه فشار و آزار باید بین بیدار ماندن تا صبح و نوشتن برگه های بازجویی و شکنجه ی روز بعد یکی را انتخاب کند.
اگر تمردی از خواسته های بازجوها و مقاومتی در مقابل «گارد شکن» صورت گیرد تیم بازجویی با حکم تعزیری که از قاضی پروند اخذ شده است باز می گردد. حکم تعزیر دستور اسلامی شکنجه در اسلام است که توسط قاضی صادر می شود. دستها و پاهای زندانی سیاسی را به صورت باز به تخت چوبی می بندند و با کمربند، شلاق و یا کابل به کف پاها و کمر ضربه می زنند.
اگر بنا به دلیلی تیم بازجویی از تمدید قرار بازداشت طولانی مدت از سوی قاضی پرونده مطمئن نباشد سعی می کند ریسک نکرده و از انواعی از شکنجه که جراحاتی بر بدن باقی گذارد استفاده نکنند و در عوض به جای تعزیر و شلاق از شکنجه ی سپید یا شکنجه ی قرمز استفده می شود. در سلولهای انفرادی بند 209 و 325 سلولهای انفرادی خاصی وجود دارند که تماما به رنگ سپید یا قرمز هستند. زندانی سیاسی را برای مدت یک تا دو هفته درون این انفرادیهای یکدست سپید یا قرمز می اندازند و سراغی از او نمی گیرند. در سلولهای انفرادی دریچه ای به طول بیست سانتیمتر و عرض ده سانتیمتر در پائینی ترین نقطه ی درب سلول قرار دارد که زندانبانان غذای زندانی را از این دریچه داخل سلول می گذارند بنابراین زندانی تحت شکنجه ی سپید یا قرمز حتی نمی تواند لحظه ای زندان بان خود را ببیند. به دلیل رنگ یک دست سپید یا قرمز سلول بعد از دو تا سه روز حالت عصبی زندانی عوض می شود و دچار تنشهای عصبی شدید می شود. در صورت استفاده ی طولانی مدت از این شکنجه ی بی درد زندانی تا مرز جنون و از دست دادن قوای ذهنی به پیش می رود و زندانی سیاسی برای دیدن رنگی دیگر و فردی دیگر حاضر به هر نوع همکاری با تیم بازجویی می شود.مرحله ای دیگر از شکنجه ی زندانیان سیاسی به خصوص زندانیان جوان شکنجه ی جنسی است. زندانی را از پشت دستبند می زنند و در حالی که چشمبند بر چشم دارد و رو به دیوار نگه داشته شده است، او را سه یا چهار نفری دوره می کنند. رکیکترین تهدیدات جنسی بر زبان آورده می شود و در میانه ی تهدیدات بدن زندانی را «دست مالی» می کنند. این شکنجه چنان فشار روحی به زندانی وارد می کند که یا زندانی به کلی بریده و حاضر به همکاری با بازجو می شود و یا در یک حمله ی عصبی به تیم بازجویی حمله ور می شود. قاضی پرونده به پشتوانه ی قوانینی که در حمایت از بازجو وضع شده است به دلیل حمله و یا توهین به بازجو ضمن تمدید قرار بازداشت موقت در مواقعی حکم تعزیر متهم را صادر می کند.
خوشبختانه به دلیل ارتباطهای رسانه ای و حساسیتهای نیروهای سیاسی، جمهوري اسلامی ایران دیگر نمی تواند از شکنجه هایی مانند گور آهنی، سوزاندن با اتوی داغ، شوک برقی و امثالهم استفاده کند. عوامل رژیم سعی می کنند دردناکترین شکنجه هایی را طراحی و به کار برند که کمترین اثر ماندگار ظاهری را داشته باشد. اما این مسئله تنها باعث شده است که شکنجه های جسمی جای خود را به شکنجه های روحی بدند.بی خوابی دادن یکی دیگر از وحشتناک ترین شکنجه هایی است که می تواند بر ضد یک زندانی سیاسی اعمال شود. متهم را در سلول انفرادی خاصی می اندازند که یک پرژکتور قوی از فاصله ی سه متری سقف داخل سلول را به شدت روشن و نورانی می کند. در سلول با صدای بلند اقدام به پخش آژیر و یا نوحه می کنند. اعصاب قربانی از هم متلاشی می شود و حتی در مواقعی که به مرز بیهوشی می رسد توسط زندانبانها به دستشویی منتقل می شود. در اين زمان سر زندانی را زیر شیر آب نگه می دارند تا خواب از سرش پریده و دوباره هوشیار شود سپس وی را مجددا در سلول روشن با صدای کر کننده ی آژیر و نوحه رها می کنند و این چرخه از 3 تا 7 روز ادامه می یابد.شرحی که در بالا آمد تنها گوشه ای است از آنچه که در بندهای مخوف 325 و 209 می گذرد. دانشجویان آزادیخواه و برابری طلبی که اکنون در بند رژیم جمهوری اسلامی ایران هستند اکنون در معرض و خطر این رفتارهای غیر انسانی و ددمنشانه قرار دارند. این خطر برای زندانيانی که تاکنون با خانواده های خود تماس نگرفته اند بسیار بیشتر است.از تمامی کسانی که صدای ما به گوش آنها می رسد و در خارج از ایران زندگی می کنند درخواست می کنیم تا در اعتراض روز 28 دسامبر در حمایت از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب شرکت کرده و با اعمال فشار به رژیم خودکامه ی ایران اجازه ندهند مقامات جمهوری اسلامی ایران بتواند با دانشجویان همان برخوردی را کند که با مخالفین خود در دهه ی دهشتناک 60 انجام داد.
بار دیگر انتقاد را تاب نیاوردند
Labels: اخبار 0 commentsتا کنون از وضعیت وی خبری در دست نیست و مشخص نشده وی توسط کدام نهاد امنیتی دستگیر شده است. ما نگرانی خود را نسبت به بازداشت ایشان اعلام می داریم. وی در سخنرانی خود به فاشیسم رو به ظهور و محافظه کاری اساتید دانشگاه از جمله یوسف اباذری و ناصر فکوهی اشاره کرده بود.
اعلام حمایت از خواست دانشجویان ، روز 28 دسامبر برابر با روز 7 دی ماه ، روز فراخوان بین المللی برای آزادی دانشجویان زندانی
Labels: حمایت 0 commentsخانواده های دانشجویان زندانی
در چنین روزهائی که عزیزان شما ، که همانا عزیزان ما هم هستند ، در زندان بسر میبرند ، ما را در کنار خود بدانید . ما بعد از دستگیری این عزیزان ، هر روز و هر ساعت ، در محل کارهایمان ، در میان همکاران خود از تلاشهای این انسانهای شریف ، از جسارتهایشان صحبت کرده ایم و اهمیت کارشان را یاد اور شده ایم . و از این روست که لزوم حمایت از دانشجویان و این روز را وظیفه خودمان میدانیم .
امیدواریم با تلاشهای همه کارگران ، جوانان و سایر اقشار مردم در ایران و جهان ، شرایطی فراهم شود که همه دانشجویان و زندانیان سیاسی از زندان آزاد شوند و آن روز ، جشن بزرگی را شاهد خواهیم بود .
زنده باد اتحاد و همبستگی بین المللی برای آزادی دانشجویان
پیروز باد مبارزات مردم برای آزادی زندانیان سیاسی
6/10/86
حمايت ها از اعتصاب غذاي دانشجويان دانشگاه اصفهان
Labels: حمایت 0 commentsدر تراکتهای پخش شده آمده است: در دفاع از اعتصاب غذای دوستانمان در دانشگاه اصفهان و به نشانه اعتراض به احکام صادر شده انضباطی برای 40 نفر از دانشجویان.
رفقای آزادی خواه و برابري طلب در دانشگاه های ایران با درود، 16 آذر امسال هم گذشت. اما موج عظیم وتکان دهنده ما رژیم را به لرزه در آورده است و شاهد انواع دستگیری و فشار، آدم ربایی و تعلیق در این روزها بوده ایم که این قدرت ما دانشجویان آزادی خواه وبرابر طلب را به رژیم مرتجع و جهانیان ثابت می کند.
ما دانشجویان آزادی خواه وبرابر طلب دانشگاه کردستان، یک بار دیگر دست به سینه استبداد ارتجاع خواهیم زد و فریادهایمان را تا آزادی یاران در بندمان و لغو تمام احکام کمیته های انضباطی از تهران و اصفهان گرفته تا تبریز وکرمانشاه هر چه رساتر به صدا درمی آوریم.
بيانيه اي از سوي 500 دانشجوي دانشگاه منابع طبيعي گرگان
Labels: حمایت 0 commentsنه هرگز شب را باور نکردم
چرا که
در فراموشی دهلیزش
به امید دریچه ای دل بسته بودم.
از دیر باز جنبش دانشجویی بعنوان پرچم دار آزادی خواهی و برابری طلبی همچون خاری در چشم حکومت های زیاده خواه و دیکتاتور بوده است. قیام مِی 1968 فرانسه به عنوان سمبل مقاومت و مبارزات دانشجویی همواره بر پیشانی تاریخ می درخشد. در ایران نیز مبارزات دانشجویی قدمتی دیرینه دارد. از مبارزات محصلان مدارس در دوران مشروطه گرفته تا اعتراضات و مقاومت های دوران پهلوی. پس ار انقلاب نیز اعتراضات و فعالیتهای دانشجویی همواره رکنی از ارکان آزادی خواهی و برابری طلبی بوده است. اگر 16 آذر 1332 با به خاک و خون کشیده شدن همسنگرانمان در تقویم تاریخ روز دانشجو رقم خورده اما بی شک قطرات خون 18 تیر 1378 هرگز از سینه مبارزات دانشجویی این سرزمین پاک نخواهد شد. به خاک و خون کشیدنی که گویا تنها بر سر تصاحب ریش تراشی بیش نبوده؟!!!!!
هر چند 16 آذر کماکان روز دانشجو و سمبل آزادی خواهی است و 3 قطره خون چکیده شده بر این صفحه از تاریخ هرگز زدوده نمی شود. اما این پایانی بر خروش دانشجو نبوده و نخواهد بود.
به ذهن هیچ کس هم خطور نمی کرد فاجعه ای که گارد شاهنشاهی در دانشگاه تهران به ارمغان نهاد تنها پس از 46 سال تکرار شود و باز سنگفرش دانشگاه به خون برادرانمان رنگین شود. 18 تیر 78 فریاد آزادی خواهی دانشجویان را در اوج به گوش جهانیان خواهد رساند.
فاجعه 18 تیر 78 مهر تاییدی بود بر استقلال جنبش دانشجویی. کسانی که انگشت در گوش فریاد دانشجو را نمی شنویدند حال که با سد عظیم دانشجو در مسیر تمامیت خواهی و استبداد خود رو به رو شدند آن را بر نتافتند و دیوانه وار به آن یورش برده آن را به خاک و خون کشیدند.
و از آن روز به تاثیر شگرف این جنبش در لایه های مختلف جامعه پی بردند و هر لحظه در پی تخریب، تهدید و سرکوب آن برآمدند و با بی شرمی تمامی فجایع زنجیره واری را پی ریزی نمودند فجایعی همچون فاجعه دانشگاه تبریز، فاجعه دانشگاه علامه، فاجعه پلی تکنیک، فاجعه دانشگاه فردوسی، دانشگاه گیلان، دانشگاه اهواز، شیراز و... .
دیگر آنان می دانستند با سرکوب جنبش دانشجویی همزمان با سرکوب جنبشهای اجتماعی همچنان تک سوار این میدان بی رقیبند. جنبش دانشجویی که از زخم های بسیار بر پیکر خود نحیف و رنجور بود همچنان همچون راست قامتان تاریخ ایستاده بود و اکنون پایگاهی اجتماعی تر همچون حلقه زنجیری تمامی حلقه های جنبش اجتماعی را گرد هم آورده بود. دیگر دانشجویان تنها فریاد، دانشجوی سیاسی آزاد باید گردد را بر فضای مه گرفته شهر رخوت زده نمی افشاندند. اکنون دست در دست جنبش های کارگری، جنبش زنان و دیگر جنبش های اجتماعی، خواستی مشترک را فریاد می زدند.
فریادی که لرزه بر بنیان بی عدالتی و خفقان می انداخت. دیگر با قطع شاخه ای 100 شاخه جوانه می زند و با قطع هر درختی 1000 نهال سر بر می آورد. خروش هزاران کارگر، معلم، زن به همراه دانشجویان مو بر تن هر کاخ نشینی سیخ می کرد. تنها راه حل کاخ نشینان چه بود؟! سرکوب، خفقان و تلاش برای گسستن حلقه های این زنجیر. بمباران خبری آغاز شد و سیل اتهامات به همراه حبس، شکنجه و تحقیر آغاز گردید. آنان می دانستند که حلقه پیوند دهنده این جنبش ها چیزی نیست جز جنبش دانشجویی و باز هم بازداشت و شکنجه و تهدید و تعلیق و اخراج و بازداشت و شکنجه و تهدید و اخراج و... . با استفاده از حربه اخراج و تعلیق از تحصیل تلاش گسترده ای جهت حذف دانشجویان مبارز از صف جنبش دانشجویی آغاز گردید و شمار دانشجویان ستاره دار به تعداد ستاره های آسمان رسید. با توجه به در دست داشتن انحصاری بلندگوهای خبری، اخبار منحرف و دروغ پراکنده می شد. دانشجویان به اسم اراذل و اوباش زندانی، شکنجه و گاها به پای چوبه دار می رفتند و با توجه به عدم وجود تریبون آزاد جهت اطلاع رسانی مناسب توانستند تا حدودی جریان افکار عمومی را به سمت و سوی دلخواه خود سوق داده همزمان اقدام به مبارزه با این جریانات خودجوش دانشجویی، کارگری و ... نمایند.
اینان ترسشان از یگانگی ماست. وقتی اسانلو، رئیس سندیکای اتوبوسرانی تهران، با حمایت و اتحاد کارگران و دانشجویان آزاد می گردد. وقتی که جنبش دانشجویی در کنار جنبش زنان فریاد برابری و عدالت و حذف تبعیض جنسی را بر می آورد. وقتی دانشجویان به حمایت از معلمین، این قشر مظلوم، می ایستند و در کنار آنان به زندان منتقل می شوند وقتی با بازداشت غیر قانونی هزاران دانشجو از گوشه کنار کشور بپا می خیزند دیگر چه جای درنگ است که هر لحظه دُری است گهر بار چکمه برپا کردن و به زندان افکندن را تاخیر گناهی نابخشودنی. وقتی محمود احمدی نژاد با حضور در دانشگاه پلی تکنیک آنگونه با نقد برا و بی پرده رو به رو می گردد زنگ خطری است برای یک سرکوب عمومی و اینگونه می گردد که حماسه پلی تکنیک رخ می دهد و به حمایت از این فریاد دیگر دانشگاهها در زیر فشار و سرکوب سیستم پادگانی مسلط بر دانشگاه و جامعه سر بر می آورند.
و در آذر ماه 1386 ما شاهد سرکوب روز افزون و فزاینده دانشجویان در جای جای کشور می باشیم و مهر مهرورزی بر سینه خونین دانشجویان، کارگران، معلمان و زنان داغ بسته است. توقیف نشریات دانشجویی، توقف در اعطا امتیاز نشریات تا پس از 16 آذر، سیل عظیم بازداشتها در مازندران، اراک و تهران که چیزی بالغ بر 35 نفر از برادران ما را راهی سلولهای انفرادی حبس و شکنجه کرده است.
در پایان نیز قائله مراسم 16 آذر در دانشگاه منابع طبیعی گرگان که چیزی جز پوزخندی تلخ بر آن نتوان بست از یک سو گواه ضعف و نا توانی آنان در مقابله با این جنبش خود جوش و آزادی خواه است و از سوی دیگر نشانه گر موج جدید هجوم علیه دانشجویان که با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری افزایش می یابد تا با این وسیله پیش از رسیدن به آن زمان با حذف نیروهای فعال، منتقد و رادیکال از دانشگاه ها، این مکان به عنوان محیطی بی خطر در انتخابات تنها وجود و نه حضور داشته باشد. دولت مهرورز با حذف قلدرمابانه یک یک منتقدان و معترضان عملکردش، راه را برای تداوم و تثبیت قدرت خود هموار می کند تا با یک انتخابات فرمایشی دیگر تسلط خود را بر اریکه قدرت استمرار دهد.
اداره پادگانی دانشگاه ها که از استقلال دانشگاه جز یک شوخی بی مزه چیزی باقی نگذاشته است. آخرین حربه به کار گرفته شده اش سرکوب می باشد. در چنین وضع اسف بار اقتصادی و سیاسی کشور، دخالت و اعمال فشار در بدیهی ترین حقوق انسانها زمانی برای اداره کشور باقی نمی گذارد. وقتی تمامی قوای خود را به کنترل گفتار و کردار و پندار و خورد و خوراک و پوشش و گویش انسانها صرف می کنند. وقتی متر کردن مانتوی زنان، اعلام میزان آرایش آنان و نوع پوشش افراد ارجح بر تمامی امور است. وقتی عواملی چند اجیر می گردند تا زمان ورود و خروج دانشجویان دختر را به صحن امن !!! خوابگاه ساعت زنند دیگر چه جای التماس آزادی از اینان است.
وقتی که حراست به عنوان متولی حفظ آرامش و امنیت خود چیزی جز ابزار مخل امنیت و آسایش نیست دیگر توقعی گزاف است انسان بودن.
و در اینجا می خواهیم و نه خواستار موارد زیر در کلیه دانشگاههای کشور می باشیم:
1- آزادی بی قید و شرط کلیه فعالین سیاسی و دانشجویی و تخلیه کلیه زندانها از زندانیان سیاسی، مخالفین دانشجویی، کارگری، زنان و دیگر جنبش های اجتماعی
2- حذف هرچه سریعتر سیستم پلیسی و امنیتی از دانشگاهها و جامعه
3- حذف نگاه پادگانی به دانشگاهها و حفظ استقلال آنها
4- لغو تمامی احکام انضباطی فعالین دانشجویی اعم از اخراج و یا تعلیق
5- پایان فعالیت کلیه ارگانها، نهادها و تشکل های وابسته به بیرون از دانشگاه در محیط آن
6- ایجاد محیط مشارکتی در برنامه ریزی و اداره دانشگاهها توسط دانشجویان و تایید نظر آنان بر روند اداره دانشگاه
7- ایجاد شرایطی برابر برای دانشجویان ذختر و پسر در کلیه موارد اعم از آموزشی، صنفی و فرهنگی و اجتماعی و حذف تبعیض جنسی و مصادیق آن همچون تفاوت میان ورود و خروج به خوابگاه و میزان آزادی در نوع پوشش.
هم اکنون که شما به فکر امتحانات پایان ترم خود هستید گروهی از دوستان شما پشت دیوارهای زندان در انتظار آینده ای نا معلوم به سر می برند
از طرف 500 نفر از دانشجویان دانشگاه منابع طبیعی گرگان
اعتراض كانون مدافعان حقوق بشر به ادامه بازداشت دانشجويان
Labels: حمایت 0 commentsكانون مدافعان حقوق بشر با صدور بيانيهاي با اشاره به ممانعت از برگزاري مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر (روز دانشجو) و بازداشت حدود ۳۰ تن از دانشجويان اعلام كرد: «در قانون اساسي حق آزادي عقيده و بيان و نيز آزادي و اجتماعات و راهپيماييها براي آحاد ملت ايران (اعم از مسلمان و غيرمسلمان) پيشبيني شده است. تاسفانگيز اينكه گناه دستگيرشدگان اخير برگزاري مراسمي با محوريت مخالفت با «جنگ و تحريم» بوده است.»در خاتمه كانون مدافعان حقوق بشر خواستار آزادي هرچه سريعتر دانشجويان دستگيرشده در تهران و شهرستانها شد.
نماینده کمیسیون امنیت مجلس: کاری نکنید که در اتهامات فرزندانتان شریک شوید
Labels: اخبار 0 commentsنامه يك دانشجوي آزادشده به دانشجويان دربند و جنبش آزادیخواهی در جهان
Labels: مقالات 0 commentsبازجو:دانشجو به تو چه ربطي دارد مگر آن ها از تو كتبا خواستند كه از آنها حمايت كني
دانشجو:نهبازجو:پس بي جا كردي كه فضاي دانشگاه را نا امن كردي.
بازجو:چه كتاب هايي خواندي؟
دانشجو:دولت وانقلاب لنين. كاپيتال ماركس...
بازجو:خفه شو تخم سگ اينايي كه مي خوني با مجوز ارشاد چاپ شده يا از بيرون مياري؟
دانشجو:آقا اينا همش مجازه
بازجو:به فرض هم كه مجاز باشه تو چرا مي خوني؟ مگه آدم قحطيه؟ ايران زمين اين همه نويسنده وانديشمند داره بشين اون رو بخون.
دانشجو:كيا رو بايد بخونيم
بازجو:شريعتي.سروش.ماركس چه گهيه.
دانشجو:نمي دونم
بازجو:اگه مي دونستي اين جا نبودي.آخه مگه تو بچه مسلمون نيستي مي دوني كه اين ماركس پدر سگ يهودي بوده؟
آه چه شب هايي را در اتاق هاي بازجويي با برادران اين گونه سپري مي كردم.چه شب هاي زيبايي .من را ترساندند.اما نمي دانم؟ياد دادگاهي گلسرخي افتادم مگر مي توان جلوي انديشيدن را گرفت؟نه با اوين ونه با تك سلوليهايشان؟رفقا در باز جوهايتان همديگ را لو بدهيد.بگيد كه بهروز تو 16 آذر داد مي زد آزادي برابري و پلاكارد سرخ را حمل مي كرد.مهدي را هم لو بدهيد وبگوييد كه در اخگر مقاله مي نويسد اصلا تك تك بچه ها را لو بدهيد وبگوييد كه ما خيانت كرده اييم.
شايد مدتي بتوان ما را در ظاهر ساكت كرديد اما آقايان مطمئن باشيد كه گندگاري بدي راه انداختيد.تصميمتان زيادي عجولانه بود.جهان را در اين 3 هفته نظاره گر بوديد.دهه ي 60 گذشت تمام شد كه هزاران نفر را دسته جمعي در يك شب دراوين اعدام مي كرديد ودر خاوران دسته جمعي دفن مي كرديد وآب از آب تكان نمي خورد! عصر عصر گوگل است وارتباطات واي به روزي كه يك تار مو از رفقايمان كم بشود! نه من نترسيده ام.زنده باد راديكاليسم اجتماعي
گزارش ارسالی یکی از شرکت کنندگان در تظاهرات 22 دسامبر بروکسل – بلژیک در حمایت از دانشجویان بازداشتی
Labels: حمایت 1 commentsساعت 11 صبح دهها پرچم سرخ به نشان همدلی با جنبش رادیکال و چپ دانشجویی ایران در اهتزاز بود. صدای شعارهای "دانشجوی زندانی آزاد باید گردد" و "آمریکا از خاورمیانه گم شو" فضا را آکنده بود. پرچم های تظاهرات، کاورهای سرخ فعالین چپ بلژِیک و تی شرت ها شعارها و خواسته های ما را برای هر عابر و بیننده ای به تصویر کشیدند.همزمان نمایشگاه عکسی که از قبل تهیه شده بود، برپا شد. تصاویری از مبارزات رفقای مان در 13 آذر امسال گرمابخش ما در هوای سرد صبح بروکسل بود. صحنه هایی که عزم و شور مبارزاتی ما را برای آزادی رفقای دربندمان دوچندان می کرد. حضور چندین ماشین گارد نیروهای پلیس بلژیکی در کنار سفارت آمریکا، نشان از کنترل و حفاظت ویژه از سفارت آمریکا بود.آکسیون با پخش سرودهای انقلابی آغاز شد. شعارها از بلندگوهای دستی به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و هلندی مرتب داده می شد.اولین سخنران "اریک بل" از رهبران "حزب سوسیالیست چپ" بود. که همزمان به زبان فارسی نیز برای حاضرین ترجمه شد. سپس بیانیه کمیته دانشجویی خطاب به سفارت آمریکا به زبان انگلیسی خوانده شد. در این بیانیه تاکید شد که روز 16 آذر سمبل مبارزات دانشجویان ایران علیه دخالت خارجی است در این روز سه دانشجوی ایرانی در اعتراض به کودتای سازمان سیا در ایران توسط شاه در صحن دانشگاه تهران به رگبار بسته شدند و خون سرخ آنان مهر جنبشی شد که مشخصه اش دفاع از حقوق پایه مردم ایران، ضدیت با دیکتاتوری و مخالفت با هرگونه دخالت خارجی در سرنوشت مردم ایران بود.در فاصله شعارها و پیام ها، به زبانهای فارسی و فرانسه در مورد دلیل حضور این جمع در مقابل سفارت آمریکا، جنبش دانشجویی و مبارزات اخیر دانشجویان، مطالبات دانشجویان و سرکوب و دستگیری آنان توسط مرتجعین حاکم بر ایران به زبانهای مختلف توضیح داده می شد.نماینده ای از جانب "فدارسیون مجمع خلقهای نپال در بلژیک" پیام خود را در حمایت از دانشجویان چپ و رادیکال ایران قرائت کرد، او رو به سفارت آمریکا (که هم زمان مامورانش از زاویای مختلف با دوربین هایشان از تظاهرکنندگان عکس می گرفتند) اعلام کرد، شما به مردم جهان تلقین می کنید که قدرت اصلی بر جهان هستید، اما بهتر است این واقعیت را بدانید که یگانه قدرت در جهان مردم هستند، مردمی که برای رهایی و آزادی خود در سراسر جهان در حال مبارزه هستند. پس از او احمد پوری سخنگوی "کمیته ضد جنگ هلند" ضمن ارائه پیام این کمیته به تظاهرات دلایل جنگ طلبی آمریکا علیه ایران را افشا کرد.در همین حین یکی از رفقای شرکت کننده توسط پلیس دستگیر شد، آنان مدعی شدند که رفیق ما از صف پلیس عکس گرفته است(!)، به هر حال این موضوع موجب نگرانی شد که البته با پادرمیانی مسئولین تظاهرات رفیق ما پس از ساعتی آزاد شد و خود را به تظاهرات در مقابل سفارت ایران رساند.بخش اول آکسیون با خواندن سرود انترناسیونال پایان یافت. ترکیب جوان شرکت کننده همه جا قانون و روش و حال و هوای ویژه خود را به همراه دارد. اکثر آنان تا رسیدن به مترو برای رفتن به سفارت ایران، سرودهایی مثل "بلا چاو، گتو، روسا ... " خواندند. با اینکه پلیس اجازه راهپیمایی نداده بود وقتی بیش از 100 نفر با شعارهایی در دست و سرودخوانان در مسیر راه می رفتند، عملا راهپیمایی نیز انجام شد. در وسیله نقلیه عمومی هم با دادن شعار ها و گفتگو با مردم تظاهرات ادامه یافت. ما ناچار بودیم فاصله بین سفارت آمریکا تا سفارت ایران را با وسایل نقلیه عمومی برویم، زیرا پلیس به ما اجازه راهپیمایی بین این دو سفارت را نداده بود .پس از رسیدن همه شرکت کنندگان در مقابل سفارت ایران که در محلی کاملا غیر مسکونی و پرت بود، در وسط بلوار صف بستیم. جوانان " ال اس پ" با شور و هیجان شعارهایی به زبان فرانسه و انگلیسی علیه جمهوری اسلامی و در دفاع از جنبش دانشجويی و آزادی دانشجویان بازداشت شده می دادند. طبق معمول چند تن از جاسوسان سفارت با دوربین هایشان بیرون خزیدند. این بار در مقابل خود دهها جوان چپ بلژیکی را مشاهده کردند که نه فقط شعارهایی چون "رفقای دربند مان را آزاد کنید" را به زبان فرانسه و انگلیسی می دادند بلکه تلاش می کردند شعارها را به زبان فارسی هم بدهند. مجددا "اریک بل" پیام خود را به تظاهرات داد. او ضمن اشاره به اینکه بعنوان یک چپ انقلابی، هیچ توهمی به ماهیت جمهوی اسلامی ندارد. اعلان کرد این رژیم بهیچوجه ضد امپریالیست نیست. او خطاب به سفارت گفت «ما اکنون از پیش اربابان شما آمده ایم و پیام " نه به دخالت امپریالیسم آمریکا، نه به ارتجاع جمهوری اسلامی" را به آنها هم داده ایم و اعلام می کنیم که رهایی مردم ایران فقط باید بدست خود آنها باشد». اریک ضمن اعلام حمایت بیدریغ حزبش از مبارزات کارگران، زنان و خصوصا دانشجویان، تاکید کرد همراه با فعالین ایرانی به کوشش های خود برای آزادی دانشجویان در بند و همه زندانیان سیاسی ادامه خواهند داد. او گفت شک ندارد که دانشجویان بازداشت شده تحت شکنجه های قرون وسطایی قرار دارند.منتظر پیام سخنران دوم بودیم. که با فشارهای پلیس روبرو شدیم. پلیس گوشزد می کرد که فاصله صفوف تظاهرات را با ساختمان سفارت ایران بیشتر کنیم. بنظر می آمد که رنگ سرخ پرچمها و شعارهای چپ و سوسیالیستی، در دل مرتجعین جمهوری اسلامی حتی در خارج از کشور نیز هراس می افکند.دومین سخنران "آذر درخشان" سخنگوی سازمان زنان هشت مارس بود. او با تاکید بر موقعیت ویژه جنبش دانشجویی، این دستگیری ها را به وضعیت ضعیف جمهوری اسلامی ربط داد. او گفت که انتخابات فرمایشی مجلس در راه است و جناح هايی از رژیم می خواهند این بار تحت عنوان صلح مردم را به پای انتخابات بکشانند و سرکوب بخش چپ و هشیار جنبش دانشجویی در ادامه این سیاست رژیم است چرا که این بخش از جنبش دانشجویی نقش مهمی در افشای سیاستهای رژیم در جامعه داشته است. او تاکید کرد اکثریت مردم ایران رای خود را به این رژیم داده اند: رای مردم را باید در مبارزات جنبش های زنان، کارگران، دانشجویان و دیگر اقشار اجتماعی در سراسر کشور شمرد. جمعیت با شعار "آزادی، مساوات، تحریم انتخابات" با سخنرانی آذر درخشان همراهی کردند.در انتهای برنامه قطعنامه کمیته دانشجویی بوسیله یکی از رفقای کمیته، به زبان فارسی (و همزمان به فرانسه) قرائت شد، در این قطعنامه ضمن آماج قرار دادن جمهوری اسلامی بعنوان دشمن همه اقشار و طبقات جامعه، مرزبندی روشنی با امپریالیستها و مخالفت با هرگونه دخالت امپریالیستی در ایران شد. خواست آزادی فوری و بدون قید و شرط دانشجویان و کلیه زندانیان سیاسی بعنوان یکی از اهداف این تظاهرات بیان شد.در لحظات پایانی برنامه جمعیت شرکت کننده، دستهای یکدیگر را حلقه کرده و همزبان به سه زبان هلندی، فارسی، فرانسوی سرود انترناسیونال خواندند. طنین سرود "روز قطعی جدال است، آخرین رزم ما، انترناسیونال است، نژاد انسانها "، عمیقترین پیوند همبستگی این جوانان چپ با رفقای دانشجوی زندانی در ایران بود. رفقایی که با جسارت و شجاعت در روز 13 آذر پرچم چپ انقلابی و رادیکال را در صحن دانشگاه تهران و بسیاری دانشگاههای دیگر ایران به اهتزاز در آوردند.بنا به تجربه کوتاهی که از فعالیت های خارج از کشور داریم، این اولین تجربه ای بود که یک آکسیون اعتراضی در حمایت از مبارزات مردم ایران انجام شد و فعالین چپ آن کشور نه میهمان یا نماینده در تظاهرات، بلکه خود میزبان و هدایت کننده تظاهرات بودند.لازم به یادآوری است که در این روز در شهرهای مختلف از جمله هامبورگ، فرانکفورت، لندن و ... تظاهرات هایی در حمایت از جنبش دانشجویی و آزادی دانشجویان در بند از جانب احزاب و سازمان ها و تشکلات مختلف ایرانی برگزار شد، که برخی از آنان در هماهنگی با تظاهرات بروکسل سازماندهی شد.کمیته دانشجويی بلژیک23 دسامبر 2007
تجمع اعتراضی در مقابل زندان باستیل
Labels: حمایت 0 commentsسه هفته از برگزاری مراسم ١٦ آذر میگذرد و بیش از چهل تن از دانشجویان آزادیخواه و برابریطلب دانشگاههای سراسرکشور همچنان در بازداشت بسر میبرند.از این روی دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاه های ایران روز جمعه ٢٨ دسامبر برابر با ٧ دی ماه را بعنوان روز جهانی اعتراض به دستگیری دانشجویان در ایران اعلام کردهاند.در این راستا و در جهت اطلاع اذهان عمومی و حساس کردن جوامع بینالمللی ما جوانان ایرانی آزاد- پاریس در کنار انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و عقیدتی در ایران دست به تظاهرات ایستادهای خواهیم زد.
جوانان ایرانی آزاد- پاریس
بیست و ششم دسامبر دو هزار و هفت
تماس تلفنی علی سالم٬ ایلناز جمشیدی و نسیم سلطان بیگی و انوشه آزاد بر با خانواده هایشان
Labels: اخبار 0 commentsنسیم سلطان بیگی، ایلناز جمشیدی و انوشه آزادبر نیز به ترتیب طی دو روز گذشته و امروز با خانواده های خود تماس گرفته اند. ظاهرا همه آنها وضع روحی خوبی داشته اند و گفته اند که وسایلی که برایشان فرستاده بودند به آنها رسیده است.
گزارشی از دیدار جمعی از اعضای کانون نویسندگان ایران با خانواده های دانشجویان در بند
Labels: گزارش 0 commentsوضعیت آرش پاکزاد نامشخص است
Labels: اخبار 0 commentsDiseño e iconos por N.Design Studio | A Blogger por Blog and Web | Translate to Persian by Radikal2 , PThemes